در غروب يه روز شنبه غمگين، پرنده اي که براي پيدا کردن غذا، راهي طولاني رو سپري کرده بود، در مسير بازگشت هنگام عبور از اتوبان با ماشيني در حال حرکت برخورد مي کنه و مي ميره !
روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید: چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟
پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم
دختر گفت : نه اثبات را نمی خواهم … فقط دلیل عشقت
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد
اما تو نمی توانی این کار را بکنی
بقیه این مطلب را در ادامه مطلب بخوانید...