تا دیروز ، هرچه می نوشتم عاشقانه بود
از امروز ، هرچه بنویسم صادقانه است
عاشقانه دوستت دارم . . .
1. گمونم اسب سفید شاهزاده منو کشتن و باهاش سوسیس درست کردن وگرنه امکان نداشت اینقده دیر کنه
2. واقعا شانس آوردیم همه بیماری ها رو خارجی ها کشف می کنن و اسم خودشونو می ذارن روش.
وگرنه مثلا به جای پارکینسون باید می گفتیم مرض کامبیز یا درد آقا مهران و برادران!
3. دوستم تعریف می کرد رفته بوده خواستگاری. توی صحبت دو نفره، دختره بهش گفته: راستش من قصد ازدواج ندارم
دوستم هم گفته: منم اومده بودم خونه تون میوه بخورم برم!
4. با این گرونی چند وقته دیگه باید موقع آدامس خریدن به فروشنده بگیم آقا ریلکس باز داری یه دونه بدی؟
5. حتی مزخرف ترین چیزهای ممکن بعدها به خاطره های شیرین تبدیل میشن
مثلا صدای مودم دایل آپ موقع کانکت شدن
6. یارو چند متر دورتر از قبری داشت گریه می کرد
ازش می پرسن چرا نزدیکتر نمیری؟
میگه آخه مرحوم از فامیل های دورمون بوده!
7. تو «اسم فامیل»، سر غذا دعوامون می شد می رفتیم پیش بزرگترها تاییدیه می خواستیم که مثلا شهادت بدن گیلاس پلو داریم یا نه!
موز پلو حتی...!
8. شاید برای شما هم اتفاق بیفته ...
ما دیشب تو پرایدمون پسته خوردیم
9. لامصب انقد که سرعت زیاده می ترسم مودم بترکه اینترنت بپاشه تو صورتم!
10. هر کس به طریقی دل ما می شکند! اما تو خیلی خلاقیت به خرج دادی، آفرین.
11. شروع رسمی ترم در سایت دانشگاه: 15 بهمن
حضور دانشجویان سر کلاس ها: 10 اسفند
تعطیلی قبل از عید: 15 اسفند
شروع کلاس ها بعد از عید: 1 اردیبهشت
پایان کلاس ها: 20 اردیبهشت
سر جمع 25 روز
12. وقتی می خوای خانمی رو از کاری منع کنی بهش بگو:
«برای پوستت خوب نیست» در 99.73 درصد موارد جواب می ده
13. دوتا دختر یکی خیلی زیبا ویکی خیلی زشت می رن تو یه شرکت واسه مصاحبه که اونجا یکی شون استخدام بشه.
مدیر شرکت یه نگاه بهشون می ندازه و می گه ظاهر اصلا برای من مهم نیست مهم فرهنگ و علم شماست.
از زیبا می پرسه که جمعیت ایران چند نفره؟ می گه هفتاد میلیون. مدیر میگه آفرین درست جواب دادی.
رو می کنه به زشته می پرسه خوب این هفتاد میلیون رو یکی یکی نام ببر!
14. چند سال دیگه بچم ازم می پرسه بابا تو چه جوری با مامان آشنا شدی؟
منم بهش می گم عزیزم همه چی از یه لایک شروع شد!
15. ای کاش الانم مثل بچگی بزرگترین نگرانیم این بود که وقتی آدامس می خرم عکسش تکراری نباشه...!
16. مغازه رفیقم وایساده بودم، دختره اومد گفت آقا مودم «وای وای» دارین؟ رفیقم گفت نه ولی مودم «وای فای» داریم بدم خدمتتون؟
دختره گفت نه ممنون، رفت. به همین برکت قسم!
17. استاد: وقتی بزرگ شدی چه می کنی؟ شاگرد: ازدواج! استاد: نخیر منظورم اینه که چی میشی؟ شاگرد: داماد! استاد: اوه! منظورم این است که وقتی بزرگ شدی چی به دست می آری؟ شاگرد: زن! استاد: ابله! وقتی بزرگ شدی برای پدر و مادرت چی می گیری؟ شاگرد: عروس می گیرم! استاد: پسر جان پدر و مادرت در آینده از تو چه می خوان؟ شاگرد: نوه!
18. بچه که بودیم وقت فیلم دیدن کنترل ویدئو دست پدرم بود اونم تا فاصله مرد و زن از یه گوسفند کمتر می شد می زد می رفت جلو. یه بار تایتانیکو تو 20 دقیقه دیدیم!
19. منطق ریاضی:
هر مسئله ای که دیدی آسون داره حل می شه
بدون راهِ حلت اشتباهه
20. ما بچه بودیم یه بازی بود به نام: «همه ساکت بودند ناگهان خری گفت» ... صد برابر پلی استیشن 3 لذت داشت!
21. پسر داییم دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی شش میلیون!
یادش بخیر اون وقتا ناظممون می گفت فردا 500 تومن با خودتون بیارید واسه کمک به مدرسه، خونه ما می ریخت به هم!
22. یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقه ش نوشته تولیدی برادران عباس پور
23. قدیما یه عده بودن پشت فرمون پراید فیگور گردن می گرفتن
اونها از آینده اومده بودن!
24. دقت کردین تو مهمونی ها تا یکی می گه صدای اون تلویزیون رو کم کن یکی هم زرتی می گه اصلا خاموشش کن
25. وقتی پنج ثانیه قبل از آلارم موبایل بیدار می شم و اونو خاموش می کنم احساس می کنم بمب خنثی کردم
لطفا صبر کنید ...