مردانشان را با میلی مهار نشده راهی جامعه ای می کنند که گرگان در لباس پری خود را می فروشند ، در حقیقت این کار باز گذاشتن درب اتاقشان به روی زنانیست زاییده شهوت.
* می گوید شوهرش با خانمی رابطه دارد. تقریباً امری مسلم شده است که همچین اتفاقی افتاده است. هرچه می کند همسرش از این کار دست برنداشته و دل از آن زن نمی کند. زندگی شان شده است چیزی شبیه به جهنم! و دغدغه روز و شب این بانو این شده است که چگونه این زن وارد اتاق خواب همسرش شده و او متوجه نشده است!؟!
زنه دیروقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت و درو باز کرد و یکسر به اتاق خواب سر زد
ناگهان بجای یک جفت پا دو جفت پا داخل رختخواب دید
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جایی که میخوردند آن دو را
با چوب گلف زد و خونین و مالی کرد.
بعد با حرص بطرف آشپزخانه رفت تا آب بخورد.
با کمال تعجب شوهرش را دید که در آشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت سلام عزیزم!
پدر و مادرت سر شب از شهرشون به دیدن ما اومده بودند چون خسته بودند
بهشون اجازه دادم تو رختخواب ما استراحت کنند
راستی بهشون سلام کردی؟؟؟؟؟؟
خانمها معمولا اظهار میدارند که رفتار آقایون آنها را تا حدی گیج میکند و به درستی نمیتوانند تشخیص دهند که مردها از آنها چه انتظاراتی دارند. آنها از اینکه نمیتوانند مردها را راضی نگه دارند اندکی ناراحت هستند. البته امروزه کمتر اتفاق میافتد که خانمی به رضایت و یا عدم رضایت مردها اهمیت دهد تا زمانی که یک چنین دیدی نسبت به زندگی داشته باشید همه چیز بر وفق مراد پیش خواهد رفت، اما... بدون توجه به اینکه چنین نقطه نظری درست است و یا اشتباه باید توجه داشته باشیم که مردهای امروزی، با تلاش هر چه بیشتر در پی یافتن جایگاه واقعی خود در اجتماع هستند. خانمهایی را داریم که به عضویت ارتش و پایگاههای فضایی در آمده اند و به خوبی از انجام وظایفی که بر گردن آنها نهاده میشود بر میآیند. آنها در سایر مشاغل صنعتی دیگر هم در حال پیشرفت و ترقی میباشند. رفته رفته قلعه مستحکم مردها در حال ویران شدن است و آنها احترام و ارج و قرب گذشته خود را کم کم از دست رفته میبینند.