پسر : میتونی فراموشم کنی ؟
دختر با گریه : چه جوری فراموشت کنم در حالیکه اسمـت پسوورد ایمیل َمـه ؟
چشمـان پسر پُر از اشک شد و ...
همه بخونند و برای رفیقاشون تعریف کنن...
پسره به دختری که تازه باهاش دوست شده بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام؟
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه...
پسره و دوستاش یکی یکی...
این آخری که رفت حموم ، نه 1ساعت نه2 ساعت ، موند تو حموم...
دیدن این دیر کرد ،
رفتن توی حموم یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته :
نامردا خواهرم بود...
نکنید از این کارا
دوست دختر شما خواهر یک بنده خداییه
شایدم اصلا برادر نداره
این اصلا مهم نیست
شاید دختره نمیفهمه چه آینده ای در انتظارشه ولی شما نکنید... . . .
امیدوارم در آینده کمتر از این نامردی ها ببینیم.
مردانشان را با میلی مهار نشده راهی جامعه ای می کنند که گرگان در لباس پری خود را می فروشند ، در حقیقت این کار باز گذاشتن درب اتاقشان به روی زنانیست زاییده شهوت.
* می گوید شوهرش با خانمی رابطه دارد. تقریباً امری مسلم شده است که همچین اتفاقی افتاده است. هرچه می کند همسرش از این کار دست برنداشته و دل از آن زن نمی کند. زندگی شان شده است چیزی شبیه به جهنم! و دغدغه روز و شب این بانو این شده است که چگونه این زن وارد اتاق خواب همسرش شده و او متوجه نشده است!؟!
من و محمد چندسال پیش با هم آشنا شدیم .
محمد تاجر فرش بود
ما خیلی زود با هم ازدواج کردیم
ماجرا از اینجا شروع شد که یک روز تلفن زنگ زد
*الو!! بفرمایید ؟! اصغر آقا شمایید ؟؟ محمد خونه نیست ...
ولی به خدا شب روز به فکر بدهی شماس
** خانم محترم تو چرا فکر بدهی تون نیستی؟
مگه شریک زندگی محمد نیستی ؟؟دوستش نداری؟؟
*من عاشق محمد هستم.یک روز بدون محمد نمی تونم زندگی کنم!
ولی من چیکار میتونم بکنم ؟