• موضوعات
    خبرنامه
      براي اطلاع از آپدیت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
    مطالب تصادفی
    دوستت دارم
      http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSCRiS-t_zx12TzBMgynoA1hjN4QnvhiVkXitn6KpZDx8iqsG2v

      تا دیروز ، هرچه می نوشتم عاشقانه بود

      از امروز ، هرچه بنویسم صادقانه است

      عاشقانه دوستت دارم  . . .


    مطالب پربازدید
    تبلیغات
    درباره : حکایت و داستان ,
    بازدید : 392 ♥ تاریخ : یکشنبه 12 آبان 1392 زمان : 17:15 ♥


    داستان مردی که در حمام زنانه کار میکرد!


    داستان مردی که در حمام زنانه کار می کرد

     

    نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.

    گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.

    او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.

    بقیه داستان را در ادامه مطلب بخوانید...



    برچسب ها : اندام زنانه , اندامی زنانه , حمام زنانه , نصوح , حمام , مردی در حمام , نصوح در حمام , داستان نصوح ,
    نویسنده : کدخدای دهکدهنظر بدهید (0)

    
    اطلاعات
    • آمار کاربران
    • افراد آنلاین : 29
    • اعضای آنلاین : 0
    • تعداد اعضا : 105

    • عضو شوید
    • ارسال کلمه عبور




    • آمار مطالب
      کل مطالب : 482
      کل نظرات : 220

    • آمار بازدید
    • بازدید امروز : 75 نفر
    • باردید دیروز : 168 نفر
    • بازدید هفته : 1,518 نفر
    • بازدید ماه : 9,634 نفر
    • بازدید سال : 46,300 نفر
    • بازدید کلی : 2,817,708 نفر
    • ورودی امروز گوگل : 1 نفر
    • ورودی گوگل دیروز : 5 نفر

    تبادل لینک هوشمند
      تبادل لینک هوشمند : برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان دهكده تفريح و سرگرمی وآدرس http://deh.rzb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

      عنوان :
      آدرس :
      کد : کد امنیتیبارگزاری مجدد
    آرشیو
    قصه رفتن

      https://rozup.ir/up/deh/up.dehkade.jpg


      مگر خـــــــــودت نگفــــــــــتی خداحافــــــــــظ؟

      پــــــــس چرا وقتی گفتــــــــــم"به ســــــلامت" نگاهـــــــــت تلــــــخ شــــــــــــــد؟

      بـــــــــــــــــــــــرو به ســـــــلامت

      دیـــــــــگر هــــــــم سراغــــــــم را نگیــــــــر!

      خســـــــــته تر از آنــــــــم که بر ســـــــر راهت بنشـــــــینم

      و دلیــــــل رفتــــــنت را جویاشـــــــوم...


    با خیال تـــــــو خوشم...!


      خیلی دوست دارم بدانم
      فکر و خیالت را به کدامین سو روانه میکنی
      وقتیکه من اینجا، دور از تو
      با خیال تـــــــو خوشم...!

    تبلیغات متنی